از بیداد بیرونی تا جفای داخلی

خوزستان، سرزمین نفت‌خیز، رودهای خروشان و تاریخ پرشکوه، این قلب تپندهٔ اقتصاد ایران، امروز در چنگال یک بلای دوگانه گرفتار آمده است: تحریم‌های بیرونی و تحریم‌های داخلی. در حالی که سایه سنگین تحریم‌های جهانی بر معیشت مردمانش سنگینی می‌کند، زخم عمیق‌تر از جانب “تحریم‌های داخلی” است؛ تحریم‌هایی نامرئی اما ویرانگر که این دیار غنی را به کام فقر، بیکاری و ناامیدی فرو برده‌اند. فریاد خوزستان بلند است: این تقاضای حق مسلم ماست، نه دست گدایی! شایسته نیست که بر دارایی خویش مالک باشی، اما برای بهره‌مندی از آن، دست به خواهش و تمنا درازی کنی.

بیداد بیرونی و جفای داخلی: روایت یک تبعیض پنهان
همگان از تأثیرات تحریم‌های بین‌المللی بر اقتصاد کشور آگاهیم. اما برای مردم خوزستان، قصه چیز دیگری است. این استان، که قلب انرژی و موتور محرکهٔ اقتصاد ملی است، نه تنها از این تحریم‌های خارجی رنج می‌برد، بلکه سال‌هاست قربانی یک “تحریم داخلی” سیستماتیک و تلخ‌تر شده است. تحریمی که نه با امضای قدرت‌های خارجی، بلکه با مدیریت ناکارآمد، سیاست‌زدگی و بی‌عدالتی در تخصیص منابع، معیشت و زندگی روزمرهٔ مردمانش را هدف قرار داده است. مردم این دیار، دیگر خواستارِ حق مسلم خود هستند، نه تقاضای لطف و منت.

خوزستان؛ از جنگ تا معیشت و بحران خانواده
خوزستان، پس از سال‌ها مقاومت جانانه در برابر جنگ تحمیلی، که بخش وسیعی از زیرساخت‌ها و زندگی مردمش را ویران کرد، هنوز درگیر “جنگ معیشت و نان” است. زخم‌های جنگ نظامی هنوز التیام نیافته، که بحران‌های اقتصادی و اجتماعی قلب خانواده‌های خوزستانی را هدف گرفته‌اند. معضلات اجتماعی، به‌ویژه افزایش نگران‌کنندهٔ طلاق، به دلیل مسائل و فشارهای اقتصادی، بیداد می‌کند. من به عنوان یک روانشناس خانواده، از نزدیک شاهد تأثیر ویرانگر این فقر و بیکاری بر بنیان خانواده‌ها هستم. آمارهای نگران‌کننده از از هم پاشیدن خانواده‌ها، تنها اعداد نیستند؛ بلکه حکایت از فروپاشی روحی و عاطفی صدها کودک و بزرگسال دارند. فریاد بی‌صدای کسانی که پیش از طلاق به من مراجعه می‌کنند و از ناتوانی در تأمین زندگی مشترک و معیشت رنج می‌برند، را فریاد میزنم. فریادی برای جلوگیری از فاجعه‌ای که ریشه در بی‌عدالتی‌های اقتصادی و مدیریتی دارد و زندگی‌شان را به نقطهٔ جدایی کشانده است.

تحریم آب، هوا و برق: گنج‌های ربوده شده و حق مسلم دریغ شده
خوزستان، با رودهای کارون و کرخه و تالاب‌های بین‌المللی‌اش، همواره مهد آب ایران بوده است. اما امروز، “تحریم آب” در این استان بیداد می‌کند. آب کشاورزی، این شاهرگ حیاتی معیشت هزاران کشاورز، بی‌رحمانه دریغ می‌شود؛ کشت محصول استراتژیک برنج ممنوع می‌گردد و حتی در اوج گرمای طاقت‌فرسا، آب شرب نیز جیره‌بندی شده و کیفیت آن به مرز فاجعه رسیده است. گویی حتی حق طبیعی مردم به آب آشامیدنی سالم نیز “تحریم” شده است. مردمان خوزستان، مالک حقیقی این آب‌ها هستند، اما برای قطره‌ای از آن دست‌به‌دامن مسئولین‌اند.

همزمان، “تحریم هوا” جان مردم را می‌گیرد. نفس‌شان به دلیل آلودگی بی‌رویهٔ صنایع نفت و پتروشیمی و ریزگردهای برخاسته از تالاب‌های خشک‌شده به شماره افتاده است. هوای خوزستان، قربانی بی‌توجهی به محیط زیست و مدیریت غلط منابع آبی شده است. و در نهایت، “تحریم برق”؛ استانی که خود قطب تولید برق کشور است، در گرمای سوزان، ساعت‌ها با قطعی برق دست و پنجه نرم می‌کند. چگونه ممکن است مردمی که تمامی این منابع عظیم در خاکشان خفته است، از ابتدایی‌ترین نیازهای حیاتی‌شان محروم بمانند؟

مسئولیت اجتماعی پایمال شده: از بیماری‌های صعب‌العلاج تا آلایندگی‌های بادبرده
در دل این تحریم‌های داخلی، ستم دیگری نیز بر مردم خوزستان روا داشته شده است: نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی شرکت‌های عظیم نفتی و پتروشیمی. این صنایع که سودهای کلانی را برای اقتصاد ملی به ارمغان می‌آورند، اغلب در عمل، تعهدات خود را نسبت به مردم بومی فراموش کرده‌اند. حضور این صنایع آلاینده، به ویژه فلرهای نفتی که شبانه‌روز می‌سوزند و گازهای سمی را در هوا منتشر می‌کنند، مستقیماً با افزایش نگران‌کنندهٔ بیماری‌های صعب‌العلاج، سرطان‌های گوناگون و عوارض شدید تنفسی در میان مردم خوزستان مرتبط است (خبرگزاری مهر، ۱۴۰۳؛ ایسنا، ۱۳۹۵). گزارش‌ها حاکی از افزایش ۳۰ درصدی عوارض قلبی و تنفسی در سال ۱۴۰۳ نسبت به سال قبل در این استان است (خبرگزاری مهر، ۱۴۰۳). بسیاری از خانواده‌ها درگیر رنج و هزینه‌های گزاف درمان هستند، اما خبری از حمایت‌های لازم از سوی این صنایع نیست.