یک نویسنده و روزنامه‌نگار معتقد است: پرفروش یا کم‌فروش بودن کتاب‌ها مقیاس نادرستی برای سنجش کیفیت آن‌ها است.



فردین کوراوند اظهار کرد: در وهله اول باید این باور غلط را کنار بگذاریم که کتاب‌های پرفروش، پرمخاطب‌تر، مفیدتر و یا ضعیف‌تر هستند زیرا که ذائقه خوراکی انسان‌ها متفاوت است خوراک روحشان هم متفاوت است.

وی بیان کرد: پرفروش و کم‌فروش بودن کتاب‌ها که اخیرا تبدیل به یک سنجش کیفیت اثر شده‌ مقیاس نادرستی است. برخی از کتاب‌ها در هنگام نوشتن، طراحی و توزیع از ساختاری استفاده می‌کنند که افرادی که علاقه‌مند به استفاده از کتاب‌های تخصصی نیستند را نشانه می‌گیرند.

کوراوند ادامه داد: هر چه در امور، اصناف و موضوعات مختلف به سمت تخصصی‌تر پیش برویم افراد آگاه‌تر و متخصص‌تر کم‌تر خواهند بود و لاجرم تخصص موجب غربال مخاطب می‌شود. در این صورت مخاطب عام ریزش می‌کند و مخاطب جدی‌تر در سبد مخاطبان باقی می‌ماند.

این روزنامه‌نگار گفت: پدیده‌های به ظاهر پرطرفداری مانند سینما، ورزش‌های پرطرفدار و آثاری که توجه عام به مخاطب دارند در میان تولیدات هنری بیننده بیشتری دارند و برعکس در همان رشته‌ها و پدیده‌ها هنگامی ‌که تخصصی‌تر به‌ آن‌ها توجه می‌شود مخاطب‌های آن‌ها اندک است.

کوراوند با بیان اینکه تولید آثار هنری مانند هر رشته دیگر پیوست اقتصادی دارد گفت: آثار خوبی در حوزه ادبیات عام داریم که می‌توانند با کمک کردن به چرخ‌دنده‌ها سیستم تولید مخاطب و محتوا را بچرخاند.

وی همچنین تصریح کرد: کتاب‌های پرفروش لزوما کتاب‌های زرد نیستند. کتاب‌های پرفروش و کتاب‌های پرطرفدار و عامه‌پسند در جایگاه خود کتاب‌های ارزشمندی هستند. برخی از این کتاب‌ها نقش پیونددهنده بین مخاطب غیرحرفه‌ای و مخاطب حرفه‌ای را ایجاد می‌کنند.

او بیان کرد: اگر فردی در مسیر مطالعاتی به آموزش نیاز پیدا کند و سطح بالاتری از کتاب را بخواند و اطلاعات دریافت کند کتاب‌های پرفروش نقش خود را به درستی ایفا کرده‌اند. چه بسا افرادی که کتاب‌های عام‌پسند بخوانند و بعد از مدتی دانش، اطلاعات، آگاهی و مهارت را در زمینه مورد علاقه خود بالا ببرند.

این نویسنده یادآور شد: کتاب‌هایی که از فضای امروزی سوءاستفاده می‌کنند می‌توانند کتاب‌های کم‌ارزش و زردی باشند. به بیان ساده‌تر، به‌جای آن‌که تلاش کنند مخاطب خود را جهت دهند روی موج مخاطب به هر سمتی می‌روند و کتاب تولید می‌کنند.

کوراوند بیان کرد: یکی از آفت‌های کتاب‌سازی همکاری توطئه‌وار مولف با ناشر است زیرا ممکن است کتاب را زمانی تولید کنند که بدانند آن کتاب تاریخ مصرف دارد و به زودی از حیطه استفاده و علاقه مردم دور می‌شود. این تولیدات کم‌تر شناخته شده هستند و به نوعی بومی یا محلی محسوب می‌شوند.

وی همچنین با بیان این‌که کتاب‌های پرفروش در هر دسته و جریانی که تولید شوند مفید هستند تصریح کرد: مساله مهم نقش تبلیغات در محصولات فرهنگی است. متاسفانه در تولیدات فرهنگی و هنری و به‌ خصوص در حوزه کتاب با یک تبلیغ سنتی و کم‌رنگ مواجه هستیم.

این روزنامه‌نگار با بیان این‌که توقع می‌رود با انتشار خبر تولید یک کتاب یا اثر هنری مخاطب‌ها به آن‌ها آگاه شوند گفت: در انتشار کتاب، تجدید چاپ کتاب یا دیده شدن کتاب‌ها از ابزارهایی که برای تبلیغ ناکارآمد هستند استفاده می‌شود و معتقدم که سطح تولیدات، تنوع مولفان، چه به لحاظ جنسیت و به لحاظ سنی و فرهنگی، باعث شده که ما در پرتولیدترین دوره کتاب‌ باشیم.

کوراوند تصریح کرد: در بخش رسمی کتاب، درگیر مافیای پخش‌، تولید و توزیع کتاب هستیم. در همین خصوص پرفروش بودن یا کم‌فروش بودن کتاب‌ها را نباید عاملی برای ارزیابی بدانیم. البته در بعضی موارد استثناهایی هم وجود دارد که نمی‌توان آن‌ها را در غالب کلی در نظر بگیریم